قالب پرشین بلاگ


رويايـــــــــــــــــــــ سرخـــــــــــــــــــــ
نويسندگان



بابام خطاب به من: به خدا پولی که تو این ۲۰ سال خرج تو کردم میدادم سکه میخریدم الان میلیاردر بودم و الان با این پول میتونستم یه پسر تحصیل کرده ی دانشمند همسن و سال تو واسه خودم بخرم و بهش افتخار کنم!
 

[ پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, ] [ 18:39 ] [ جواد ]

مسلمان نیست کسی که روی مودم وایرلسش پسورد می‌گذار،در حالی که همسایه‌اش شب بدون اینترنت می‌خوابد!

[ پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, ] [ 13:3 ] [ جواد ]

[ چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, ] [ 19:30 ] [ جواد ]

 

بقیه عکسها در ادامه مطلب


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, ] [ 19:10 ] [ جواد ]

[ چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, ] [ 19:9 ] [ جواد ]
 
آیا تا به حال به خواستگاری رفته اید؟ اگر رفته باشید مطمئنا با آداب و رسوم آن هم آشنا هستید اما جهت اطلاع دامادهای ناشی عرض می کنیم که خرید یک جعبه شیرینی (ترجیحا خامه ای) و یک دسته گل (چنانچه در سبد باشد با کلاس تر محسوب می شود) الزامی است. اما جناب آقای داماد، در حین ورود به خانه عروس خانم لازم است شرایطی را در نظر قرار دهید که بعدها مایه سرکوفت خوردنتان نشود.

- قبل از هر چیز یادتان باشد که بهتر است شما آخرین نفر وارد خانه عروس شوید و کفش هایتان را هم جفت کنید.

- سعی کنید خیلی عرق نکنید و لزوما سرخ هم نشوید. ضمنا از نگاه کردن به در و دیوار خانه جدا خودداری کنید چون به اندازه کافی وقت برای این کار خواهید داشت.

- چنانچه کار به گفت وگوی دو نفره رسید اعتماد به نفس خود را حفظ کرده و از تپق زدن پرهیز کنید و در صورت امکان از شرایط آب و هوا و سیاست صحبت نکنید چرا که این مسائل شما را از هدف اصلی بحث دور خواهند کرد.

- مواظب باشید تحت هیچ شرایطی انگشتتان را داخل دماغتان نکنید چون این امر جواب بله عروس خانم را به تاخیر خواهد انداخت.
 
 
بقیه ادامه مطلب

ادامه مطلب
[ چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, ] [ 14:3 ] [ جواد ]

قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر
بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید
نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن

قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه
بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه
نتیجه اخلاقی : با ادب شدن

قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت
بعد از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با منت
نتیجه اخلاقی : متواضع شدن

قبل از ازدواج : استراحت مطلق بی جر و بحث
بعد از ازدواج : کار کردن در شرایط سخت
نتیجه اخلاقی : ورزیده شدن

قبل از ازدواج : رفتن به اماکن تفریحی
بعد از ازدواج : سر زدن به فامیل خانوم
نتیجه اخلاقی : صله رحم

قبل از ازدواج : آموزش گیتار و سنتور و غیره
بعد از ازدواج : آموزش بچه داری و شستن ظرف
نتیجه اخلاقی : آموزش های کاربردی و مفید

قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جیبی از بابا
بعد از ازدواج : دادن کل حقوق به خانوم
نتیجه اخلاقی : با سخاوت شدن

قبل از ازدواج : ایستادن در صف سینما و استخر
بعد از ازدواج : ایستادن در صف شیر و نان
نتیجه اخلاقی : آموزش ایستادگی

قبل از ازدواج : رفتن به سفرهای هفتگی
بعد از ازدواج : در حسرت رفتن به پارک سر کوچه
نتیجه اخلاقی : امنیت کامل.

 

[ چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, ] [ 13:52 ] [ جواد ]

غضنفر میخواسته بیاد تهران، میره ترمینال از یه راننده میپرسه آقا بلیط تهران چند؟
رانندهه میگه : اگه جلو بشینی ۱۰۰۰ تومن وسط ۸۰۰ تومن رو بوفه ۵۰۰ تومن
بعد میخواد یه کم یارو رو سر کار بذاره، میگه : اگه دنبال اتوبوس هم بدویی ۳۰۰ تومن!
غضنفر یک نگاهی به کیف پولش میکنه، میگه: خوبه دنبالش میدوم!
خلاصه ۳۰۰ تومن میده و بسم الله شروع میکنه دنبال اتوبوس دویدن.
نزدیکای غروب اتوبوس داشته از نزدیکای کرج رد میشده، رانندهه میبینه غضنفر هی داره از عقب اشاره میکنه
شاگردش میگه: بابا داغون شد! نگه دار سوار شه. هوا داره تاریک میشه سختشه، بیچاره ۳۰۰ تومن هم که داده.
راننده هم نگه میداره.
غضنفر نفس نفس زنان و شاکی میاد جلو میگه: اینجا کرج بود؟
راننده میگه: آره.
غضنفر میگه: خوب مرتیکه خر چرا هر چی علامت میدم نگه نمیداری؟! من میخواستم کرج پیاده شم :)

[ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, ] [ 11:54 ] [ جواد ]

[ دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, ] [ 19:17 ] [ جواد ]

دختر جوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چند ماهه به آرژانتین منتقل شد پس از دو ماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون لورای عزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و باید بگویم که در این مدت ده بار به تو خیانت کرده ام !!! و می دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من را ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست :با عشق.روبرت

دختر جوان رنجیـده خاطر از رفتارمرد، از همه همکاران و دوستانش می خواهد که عکسی از نامزد، برادر، پسرعمو، پسردایی ... خودشان به او قرض بدهند و همه آن عکس ها را همراه با عکس روبرت، نامزد بی وفایش، دریک پاکت گذاشته وهمراه با یادداشتی برایش پست می کند، به این مضمون روبرت عزیز، مرا ببخش، اما هرچه فکرکردم قیافه تورا به یاد نیاوردم، لطفاً عکس خودت را ازمیان عکسهای توی پاکت جداکن وبقیه رابه من برگردان !!

[ دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, ] [ 12:15 ] [ جواد ]

پسر در حال دویدن…
زااااارت (صدای زمین خوردن)
رفیق پسر: اوه اوه شاسکول چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی الاغ، پاشو گمشو! (شپلخخخخخ “صدای پس گردنی”)
یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب!
یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ!

دختر در حال راه رفتن…
دوفففففففسک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش)
رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟ وااااااااااای…
یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟
یک پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟ دستتونو بدین به من!
من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین پیاده برین ..!

یعنی یه همچین حال و روزی داریم ما :|

[ شنبه 8 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:5 ] [ جواد ]

بخاب ای جان شیرینم،

لالالا گل پونه
گدا امد در خونه
یه نان دادم بدش اومد
دونان دادم خوشش اومد
خودش رفت و سگش اومد
لالالا گل خشخاش
بابا رفته خدا همراش
لالالا گل فندق
مامان رفته سر صندوق
لالالا گل زیره چرا خوابت نمی گیره
بخواب ای نازنین من مامان قربون تو میره

 

منبع: سايت اميد 20

[ چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:, ] [ 19:6 ] [ جواد ]

معلم،اگه من ده تاسیب داشته باشم ۹تاشوبخورم چندتاسیب باقی میمونه؟دانش آموزسبزواری،گی ممنه،اویکی شم خادت باخاربدبخت سیب نخارده.؟

[ چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:, ] [ 11:36 ] [ جواد ]


ترسم بمیرم ناگهو،خیری ندیوم ازجهو،اونجم به دوزخ بامبرن،اینجیم چونو اونجوم چونو…


فقط یه سبزواری اصیل میتونه این شعروبخونه

[ سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:54 ] [ جواد ]

ای کسانی که ادلیست فیسبوک و موبایلتون، روی حرمسرای ناصرالدین‌شاه رو کم کرده! بدونید که وقت تنهایی هیچ کدومشون مرهم نیستن…!!!
باشد تا عبرت گیرید ..

[ سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:53 ] [ جواد ]

harimeyas.com/wp-content/uploads/2011/10/panapa.zip

حجم : ۵۲۳ کیلوبایت

فرمت: PDF

رمز فایل فشرده: www.harimeyas.com

[ دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, ] [ 18:58 ] [ جواد ]

 

 

ادامه مطلب


ادامه مطلب
[ دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, ] [ 18:52 ] [ جواد ]

پسر : عزیزم

دختر : جانم ؟

پسر : گلم

دختر : بله ؟

پسر : عشقم

دختر : بله بله ؟

پسر : زندگیم

دختر : باز هم اسمم یادت رفته ؟

[ یک شنبه 2 بهمن 1390برچسب:, ] [ 18:23 ] [ جواد ]

آنکس که نداند و نداند که نداند،قطعاً خودش را به کوچه علی چپ زده است.

۲بار که جفت پا بروید توی دهنش،قطعاً بداند و بداند که بداند..!

[ شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, ] [ 23:1 ] [ جواد ]


 رئیس سازمان میراث فرهنگی : « مارکوپولو » جاسوس بوده است ) !
دنبال افشای این حقیقت ، روسای سازمان های دیگر نیز سریعا دست به کار شدند و تحقیقات گسترده ای را انجام دادند که نتایج زیر حاصل این تحقیقات می باشد :

« گوریل انگوری » تولید کننده مشروبات الکلی بوده است .

« پسر شجاع » عامل انتحاری بوده است .

« پلنگ صورتی » تئوریسین انقلاب رنگی بوده است .

« لوک خوش شانس » مروج عقاید خرافی در خصوص شانس و طالع و قمارباز حرفه ای بوده است .

« گربه سگ » حاصل روابط نامشروع بوده است .

« بچه های کوه آلپ » گروهک تروریستی بوده اند .

 

 

تشكر از دوست خوبم Hosein Gh

[ جمعه 30 دی 1390برچسب:, ] [ 20:39 ] [ جواد ]


هر روز تنگ غروب تو سربازی


 صفا داره لب مرز تیر اندازی


 تا چهل چراغ پادگان روشن میشه


 سر دیگ عدسی غوغا میشه


 توی دیگ عدس ، افتاده یک مگس


 بخورم ، نخورم گرسنه می مونم


 قدر آش ننم رو حالا می دونم

[ سه شنبه 27 دی 1390برچسب:, ] [ 11:37 ] [ جواد ]

خدا آنروز که دنیا را نهاده به هرکس هرچه لایق بوده داده


به بلبل ناله مستانه داده ، به طاووس جعبه شاهانه داده


به جغد هم در خرابه لانه داده ، به شیر هم قدرت مردانه داده


به ما هم 40 تومن یارانه داده!

[ دو شنبه 26 دی 1390برچسب:, ] [ 17:57 ] [ جواد ]

یه زمانی مردا یک تار سیبیلشون واسه یه شهر سند بود


الان اگه کل پشمامم بزنم، نیم کیلو پنیر نمیدن دستم

[ جمعه 23 دی 1390برچسب:, ] [ 23:8 ] [ جواد ]

غضنفر سر مرز یه عراقیه رو اسیر میگیره.
همینجور كه داشته میبردتش، یه دفعه یه خمپاره میخوره بغلشون دست عراقیه كنده میشه.
عراقیه میگه: بگذار من این دستمو بندازم تو كشور خودم. غضنفر دلش میسوزه، میگه باشه.
یكم دیگه میرن، دوباره یه خمپاره میخوره اون یكی دست عراقیه هم كنده میشه.
باز عراقیه میگه بگذار من این دستم رو هم بندازم تو وطن خودم، غضنفر هم میگه باشه.
بعد یه تركش دیگه میخوره پای عراقیه هم كنده میشه، ورش میداره میندازه اونور مرز.
یه دفعه غضنفر تفنگ رو میذاره رو شقیقه یارو میگه: هوی یارو! فكر نكن من خرم نمیفهمم، كم‌ كم داری فرار میكنی ‌ها !!!

[ جمعه 23 دی 1390برچسب:, ] [ 23:7 ] [ جواد ]
درباره وبلاگ

سلام به دوستان گلم فقط يه معرفي كوتــــاه از خودم چون مي دونم اكثر بچه ها بنده رو مي شناسند من جواد هستم(چقدر كوتاه) واسه آشنايي كامل و آگاهي از به روز رساني وبلاگ اين ايميل بنده(pplove1368@yahoo.com) در خدمتيم
آرشيو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 246
تعداد نظرات : 72
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


كد تغيير شكل موس